کد مطلب:152208 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

سوء ظن سید محمود عطاران به جوان عزادار و کتک زدن او و تورم دستش
سید بزرگوار مرحوم سید محمود عطاران رضوان الله تعالی علیه فرمود:

سالی در ایام عاشورا در هیئت سینه زنان و عزاداران محله ی سردزك بودم. جوانی زیبا در اثناء زنجیر زدن به زنان نگاه میكرد. بالاخره من طاقت نیاوردم و غیرت كردم و به او سیلی زدم و از صف خارجش كردم.

چند دقیقه بعد دستم درد گرفت و تدریجا شدت كرد تا اینكه ناچار به دكتر مراجعه كردم. دكتر گفت: علت درد و جهت آن را نفهمیدم، ولی روغنی تجویز كردم كه دردش را ساكت می كند.

آن روغن را به كار بردم ولی نفعی نبخشید، بلكه دیدم هر لحظه دردش شدیدتر و ورم و آماسش بیشتر می شود!

به خانه آمدم و فریاد می زدم و آن شب خواب نرفتم. فقط در آخر شب لحظه ای خوابم برد. حضرت شاهچراغ علیه السلام را در عالم رؤیا دیدم كه فرمودند: باید آن جوان


را راضی كنی.

چون به خود آمدم، دانستم كه سبب درد چیست. رفتم و جوان را پیدا كردم و معذرت خواستم و بالاخره راضیش كردم و در همان لحظه درد ساكت و ورمها تمام شد و معلوم شد كه من خطا كرده بودم و فقط سوءظن بوده است و من بدون علت به عزادار حضرت سیدالشهداء علیه السلام توهین كرده بود. [1] .


[1] داستانهاي شگفت ص 230 - كرامات الحسينية ج 1، ص 77.